از ساختمان همسران چه خبر ؟
با سلام و احترام و عرض ادب و یه عالمه عذرخواهی که کم لطفی کردیم و یه جورایی داشتیم محو می شدیم از صحنه وبلاگ ساختمان همسران .
من نمی دونم چرا هر کاری می خوایم شروع کنیم اولش داغ داغییییم، بعد از یه مدت بی خیالش می شیم . چقدر بده اینجور .
البته من وبلاگ خودم رو به روز می کنمااااا ولی اینجا اینجوری شده دیگه ...
شاید لازم باشه توی این مدتی که نبودیم یه گزارش مختصری از گروهمون بدم .
اولاً اینکه قالب وبلاگمون نمی دونم چی شد که پرید . البته تقریباً مدت زیادیه که اینجوری شده واسه همین فعلاً یه قالب براش گذاشتم تا ببینیم چه می شود .
جلسات هفتگیمون که طبق معمول با خوندن یک صفحه قرآن و ترجمه اون و نهج البلاغه ادامه داره .
اعضای جلسمون :
- حاج مرتضی و همسر محترمشون
- بنده (سید مهدی ) و همسر گرامیم (همسر سید ) و سید علی عزیزم .
- امیر و همسر محترمشون(ترنجبین بانو ) و البته به همراه یه عضو جدید کوچولو موچولوی ناز ( علی کوچولو ) (البته با سید علی ما قاطی نشه )
- آقا محمد مهدی به اتفاق همسر محترمشون و کوچولوش که تقریبا هم سن سید علی ماست، اسمشم هست طهورا .
- سید یوسف (که حتماً معرف حضور هست ) به اتفاق همسر محترمشون
- آقا محسن به اتفاق همسر محترمشون
- آقا مجید به اتفاق همسر محترمشون (که تازه به جمع ما اضافه شدند )
- مرصاد که همسر محترمشون (منزل ) تشریف نداشتند .
خلاصه اینکه جمعمون پا برجاست و داره بیشتر هم می شه .
اون روال قبلیمون هم ادامه داره . مثلاً اینکه دست جمعی می ریم در دل طبیعت یا این دفعه دسته جمعی رفتیم یکی از فست فودهای معروف شهرمون .

من نمی دونم چرا هر کاری می خوایم شروع کنیم اولش داغ داغییییم، بعد از یه مدت بی خیالش می شیم . چقدر بده اینجور .
البته من وبلاگ خودم رو به روز می کنمااااا ولی اینجا اینجوری شده دیگه ...
شاید لازم باشه توی این مدتی که نبودیم یه گزارش مختصری از گروهمون بدم .
اولاً اینکه قالب وبلاگمون نمی دونم چی شد که پرید . البته تقریباً مدت زیادیه که اینجوری شده واسه همین فعلاً یه قالب براش گذاشتم تا ببینیم چه می شود .
جلسات هفتگیمون که طبق معمول با خوندن یک صفحه قرآن و ترجمه اون و نهج البلاغه ادامه داره .
اعضای جلسمون :
- حاج مرتضی و همسر محترمشون
- بنده (سید مهدی ) و همسر گرامیم (همسر سید ) و سید علی عزیزم .
- امیر و همسر محترمشون(ترنجبین بانو ) و البته به همراه یه عضو جدید کوچولو موچولوی ناز ( علی کوچولو ) (البته با سید علی ما قاطی نشه )
- آقا محمد مهدی به اتفاق همسر محترمشون و کوچولوش که تقریبا هم سن سید علی ماست، اسمشم هست طهورا .
- سید یوسف (که حتماً معرف حضور هست ) به اتفاق همسر محترمشون
- آقا محسن به اتفاق همسر محترمشون
- آقا مجید به اتفاق همسر محترمشون (که تازه به جمع ما اضافه شدند )
- مرصاد که همسر محترمشون (منزل ) تشریف نداشتند .
خلاصه اینکه جمعمون پا برجاست و داره بیشتر هم می شه .
اون روال قبلیمون هم ادامه داره . مثلاً اینکه دست جمعی می ریم در دل طبیعت یا این دفعه دسته جمعی رفتیم یکی از فست فودهای معروف شهرمون .

البته با هدف زنده نگه داشتن فرهنگ زیبای پوشش توسط همسران این جمع در مکانهای عمومی و مناسب حضورمون .
در مورد وبلاگ هم اینکه بنده شخصاً سعی می کنم دوباره همت کنم و در اینجا بنویسم .
و بقیه رو هم انشالله ترغیب می کنم .
انشالله که ادامه دارد ...
در مورد وبلاگ هم اینکه بنده شخصاً سعی می کنم دوباره همت کنم و در اینجا بنویسم .
و بقیه رو هم انشالله ترغیب می کنم .
انشالله که ادامه دارد ...
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۸ ساعت 12:5 توسط 4.سید مهدی
|


ما 4 تا زوجیم